معنی ترش واش - جستجوی لغت در جدول جو
ترش واش
نوعی سبزی ترش مزه و خورشتی
ادامه...
نوعی سبزی ترش مزه و خورشتی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر ترش با
ترش با
نوعی آش که از سرکه یا ترشی دیگر تهیه می شود، آش ترش
ادامه...
نوعی آش که از سرکه یا ترشی دیگر تهیه می شود، آش ترش
فرهنگ فارسی عمید
ترشه واش
(تُ / تُ رُ شَ / شِ)
به لغت تنکابن حماض است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به ترشه و حماض شود
ادامه...
به لغت تنکابن حماض است. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به ترشه و حماض شود
لغت نامه دهخدا
ترشاش
(اِ تِ)
چکیدن آب و خون و اشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
ادامه...
چکیدن آب و خون و اشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
تصویر ترشح شاش
ترشح شاش
شاشه
ادامه...
شاشه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر ترشاش
ترشاش
چکیدن آب و خون و اشک
ادامه...
چکیدن آب و خون و اشک
فرهنگ لغت هوشیار
ترش واشی
نوعی علف
ادامه...
نوعی علف
فرهنگ گویش مازندرانی
ترنه واش
علف تازه
ادامه...
علف تازه
فرهنگ گویش مازندرانی
ترش ماس
ماست ترش
ادامه...
ماست ترش
فرهنگ گویش مازندرانی
تله واش
علفی هرز و بسیار تلخ که تغذیه ی آن موجب خون ریزی در احشام
ادامه...
علفی هرز و بسیار تلخ که تغذیه ی آن موجب خون ریزی در احشام
فرهنگ گویش مازندرانی
تل واش
گیاهی است، بوته ای که بسیار سمی است
ادامه...
گیاهی است، بوته ای که بسیار سمی است
فرهنگ گویش مازندرانی
خش واش
نام روستایی در نور، از محله های قدیمی آمل
ادامه...
نام روستایی در نور، از محله های قدیمی آمل
فرهنگ گویش مازندرانی